مامور بیدار کردن ما
25 اردیبهشت 1396 توسط كبري سهندي
آیت الله بهاء الدینى میفرمودند :
شش ساعت از شب گذشته بود، چراغها خاموش و اهل خانه همه خوابیده بودند،
ناگهان صداى کوبیدن در مرا از خواب بیدار کرد، در را گشودم ، دیدم زنى ایستاده است ،
چون مرا دید، گفت : حاج آقا چراغ بقالى روشن است ، در را بستم و به اتاق رفتم ،
در ذهن خود مى گذراندم که این چه خبرى بود، آن هم در این وقت شب ،
چرا بعضى مزاحمت ایجاد مى کنند!!
چشمها را روى هم گذاشتم که بخوابم ، صداى خفیفى شنیدم ،
دقت کردم ، حدس زدم حرکت سوسک باشد چراغ را روشن کردم ،
دیدم دو عقرب بزرگ و سیاه نزدیک بچه کوچکمان در حال راه رفتن هستند
فورا آنها را از بین بردم ، چراغ را خاموش کردم ، ناگهان متوجه شدم …..!!!!
آن زن ماءمور بیدار کردن ما و سبب نجات این طفل معصوم بوده است
اگر تیغ عالم بجنبد ز جاى
نبرد رگى تا نخواهد خداى