ای حجت زمانه! دارم سؤالی از تو:
ای حجت زمانه! دارم سؤالی از تو:
آیا توان که یک روز آن روی ماه دیدن؟
کی میشود ظهورت؟ تا فصل شادی آید
با دیدن رخ تو از غصهها رهیدن
عمری است این امیدم: روزی تو را ببینم
بوسه زنم به پایت، وز تو دعاشنیدن
دشمن ره صفا را بر روی شیعه بسته
خم گشت قامت ما از پیش و پس خمیدن
خوش باد گر که ما را یک شب دهی اجازه
در زیر سایهی تو یک لحظه آرمیدن!
گوید «بنیسی» زار با اشک و آه و ناله: «از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن»